بی‌گانه

حدیث نفس‌های یک فقره ذهنِ مستعدِ به‌غایت متشتت

بی‌گانه

حدیث نفس‌های یک فقره ذهنِ مستعدِ به‌غایت متشتت

بی‌گانگی شده‌ست ز عالم مراد ما
یادش بخیر هر که نیفتد به یاد ما!

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

پسر کو ندارد نشان از پدر

شنبه, ۲۸ بهمن ۱۴۰۲، ۰۲:۳۴ ق.ظ

میگن وقتی آدمِ ابوالبشر اومد روی زمین؛ هوا روشن بود! وقتی که هوا تاریک شد و شب فرارسید با خودش فکر کرد که این حتما واکنش عالم به گناهیه که اون کرده و این تاریکی سزای کارهای اونه

وقتی صبح شد و خورشید درومد فهمید که سرکار بوده... چند ماهی گذشت و دید که طول روز داره کوتاه تر میشه

گفت دیگه این یکی به خاطر گناه منه و نور و گرما داره توی دنیا کم میشه  به خاطر کاری که من کردم و می‌خوان منو عذاب کنن

یک‌سال گذشت و بازم دید که گناه اون به هیچ‌جای عالم نبوده

و وقتی دید رخدادی که تمام زندگی اونو عوض کرده برای دنیا هیچ اهمیتی نداره و انگار نه خانی اومده و نه خانی رفته؛ خیلی غمگین شد و عملاً همین نادیده‌گرفته شدن تبدیل شد به بزرگترین عذابش...

  • بیگانه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی