Here We Go Again
شنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۸ ق.ظ
نمیخواستم جدی شروع کنم
دیشب تا حالا خیلی فکرکردم
به خیلی چیزها
شاید معنایی در پسِ این تلاش نیافته باشم
اما خب در بُنِ چه چیزی معنایی میتوان یافت؟
نمیدانم!
چند ساعتیست دارم برنامهریزی میکنم
هشت هفتهی خالص و دو هفتهی پایانی که یحتمل باید در غار یا وسط بیابان یا کنار اقیانوس بگذرد
حداقل پنج کتابِ ۷۰۰ صفحهای
و در کنار همه اینها این دانشگاهِ کوفتی و امتحاناتش
دست و پایم را جمع کردم
نقداً یک پیشنهاد چند ده میلیونی کاری را رد کردم
از حلقههای مختلفِ فلسفی-مطالعاتی لفت دادم [بجز لیلی و مجنون و نگارش]
مجدداً از اغیار فاصله گرفتم
به امیدِ چه؟
نمیدانم
تعیینِ تکلیفِ این علاقهی افسارگسیختهام به حاشیهنشینی و مرکزگریزی باشد برای بعد
- ۱ نظر
- ۱۸ آذر ۰۲ ، ۰۰:۰۸