بی‌گانه

حدیث نفس‌های یک فقره ذهنِ مستعدِ به‌غایت متشتت

بی‌گانه

حدیث نفس‌های یک فقره ذهنِ مستعدِ به‌غایت متشتت

بی‌گانگی شده‌ست ز عالم مراد ما
یادش بخیر هر که نیفتد به یاد ما!

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
آخرین مطالب

Here We Go Again

شنبه, ۱۸ آذر ۱۴۰۲، ۱۲:۰۸ ق.ظ

نمی‌خواستم جدی شروع کنم

دی‌شب تا حالا خیلی فکرکردم

به خیلی چیزها

شاید معنایی در پسِ این تلاش نیافته باشم

اما خب در بُنِ چه چیزی معنایی می‌توان یافت؟

نمی‌دانم!

چند ساعتی‌ست دارم برنامه‌ریزی می‌کنم

هشت‌ هفته‌ی خالص و دو هفته‌ی پایانی که یحتمل باید در غار یا وسط بیابان یا کنار اقیانوس بگذرد

حداقل پنج کتابِ ۷۰۰ صفحه‌ای

و در کنار همه این‌ها این دانشگاهِ کوفتی و امتحاناتش

دست و پایم را جمع کردم

نقداً یک پیش‌نهاد چند ده میلیونی کاری را رد کردم

از حلقه‌های مختلفِ فلسفی-مطالعاتی لفت دادم ‫[بجز لیلی و مجنون و نگارش]

مجدداً از اغیار فاصله گرفتم

به امیدِ چه؟
نمی‌دانم

تعیینِ تکلیفِ این علاقه‌ی افسارگسیخته‌ام به حاشیه‌نشینی و مرکزگریزی باشد برای بعد

  • بیگانه

نظرات (۱)

  • هارب .‌‌‌
  • دانشکده‌مون می‌بینمت؛ پشت میز مطالعه. چک کردن کارت رو هم فقط یکی از نگهبانا بعضا چک می‌کنه که اونم فقط صبح‌های زود!

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی